رمشک
،وب سایت خبری، رمشک،دهستان رمشک
 

داستان خنده دار

:

‏ ‏ زن : عزیزم تو سیگار می کشی ؟

مرد : بله

زن : روزی چقدر ؟

‏ ‏مرد : 3 بسته

‏ ‏زن : پول هر بسته چقدره ؟مرد : 7000 تومن

زن : چند ساله سیگار می کشی‏ ‏مرد : 15 سال

‏ زن : بنابر این اگه هر بسته ‏سیگار 7000 تومن باشه تو

هم روزی 3 بسته سیگاربکشی 630000 هزار تومن :

‏ ‏ هر ماه پول سیگار میدی

که در یکسال میشه 7560000 تومن درسته ؟

مرد : درسته

‏ ‏زن : اگه تو هر سال این پول رو نگه می داشتی توی 15 سال می شد 113400000 تومن درسته ؟

‏ ‏مرد : درستهزن : می دونی اگه تو سیگار نمی کشیدی اون باعث می شد پولت هدر نره و الان می تونستی یه بنز بخری ؟

مرد : تو سیگار می کشی؟‏ ‏زن : نه

‏ مرد : پس اون بنز لعنتیت ‏کجاست

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • نوشته : نظام اربابی پور
  • تاریخ: سه شنبه 4 تير 1392برچسب:داستان,داستان خنده دار,داستان عاشقی,داستان محبت,داستان مهر محبت,داستان عشق,داستان عاشقانه,
  • خنده بازار

    :

    ‏ ‏

    ایستگاہ خندہ:

    گداہ و کچل................

    ‏ ‏.......

    ‏ ‏ گدایی از کچلے بیست تومان تقاضا کرد.: کچل گفت: دہ تومان بدہ.

    گچل گفت:ندارم. ‏ ‏:~ گدا گفت: پنج تومان بدہ.~

    کچل گفت:ندارم.‏ ‏: گدا گفت دو تومان بدہ.

    کچل گفت:ندارم.= گدا گفت: :

    ‏ ‏

    مگر موے سر مےخواھم ھے مےگویے ندارم. :

    گرمترین نقطہ دنیا ................

    ‏ ‏.......

    ‏ ‏ معلم:گرمترین نقطہ دنیا کجاست؟ : شاگرد:تنور نانوایے بابام!

    نمرہ صفر ‏ ‏:~ معلم:حسن!مگہ پدرت در درسہایت تو را کمک نمے کند! ~

    حسن:نہ آقا از وقتے کہ شما در درس انشاء بہ او صفر دادہ اید قہر کردہ است. ‏ ‏:خودکشے

    شخصے طنابے را بر کمر بستہ بود=پرسیدند: :

    ‏ ‏

    چرا طناب بر کمر بستہ ای؟:

    گفت:................

    ‏ ‏.......

    ‏ ‏مےخوام خود را اعدام کنم. :گفتند:

    پس باید بر گردن ببندے. ‏ ‏:~گفت:~

    آخہ خفہ مےشوم؟ ‏ ‏:دیوانہ و عینک

    دیوانہ ای از دیوانہ ای پرسید:=چرا عینک تو شیشہ ندارد؟ :

    ‏ ‏

    گفت::

    چون چشمہایم ضعیف نیست و بدون شیشہ ھم مے بینم.................

    ‏ ‏.......

    ‏ ‏ کش شلوار :اولے:

    من دیشب خواب دیدیم ما کارانی خوردم. ‏ ‏:~دومے:~

    خب بعدش چی شد؟ ‏ ‏:اولے:

    ھیچ صبح کہ از خواب بیدار شدم دیدم کش شلوارم را خوردہ ام! = :

    ‏ ‏

  • نوشته : نظام اربابی پور
  • تاریخ: یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:خنده بازار,

  • lovenar

    نظام اربابی پور

    lovenar

    http://lovenar.loxblog.com

    رمشک

    داستان خنده دار

    رمشک

    كد ساعت و تاريخ

    با سلام خدمت شما دوست عزیز نظامم اهل دهستان رمشک از توابع شهرستان قلعه گنج استان کرمان رشته درسیم هستش علوم انسانی حتما به وب شما هم سرمیزنم وخوشحال میشم اگه توی نظرسنجی شرکت کنید و یا عضوخبرنامه بشید متشکرم. ‏ با عرض سلام و خوش امد گویی خدمت شما بازدید کننده گرامی در این وب سعی در معرفی دهستان رمشک در دنیایی مجازی داریم که البته مطالب دیگری هم قرار خواهد گرفت در حدتوان

    رمشک