رمشک
،وب سایت خبری، رمشک،دهستان رمشک
 

وقتی از عشق خودت شک داری

:

‏ ‏
وقتی هنوز شک داری ...

وقتی از دوست داشتن کسی مطمئن نیستی


حق نداری دستاشو بگیری که

 


به دستات عادتش بدی


وقتی کسی رو سهم خودت نمیدونی
حق نداری پیچ و تاب بدنشو زیر و رو کنی
وقتی موندنی نیستی
حق نداری از آینده ای خوش باهاش حرف بزنی

وقتی دلت به موندن کنارش شک داره :

‏ ‏
حق نداری بگی عاشقتم

وقتی همیشه دنبال یه حرفی تا ترکش کنی


حق نداری ادعای دوست داشتن کنی  


و وقتی به اعتماد کسی تکیه گاه شدی
حق نداری زمینش بزنی


بودنت مهمه اینو بفهم


  • نوشته : نظام اربابی پور
  • تاریخ: یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:شک،عشق،وقتی از عشق خودت شک داری،معشوق،عاشقانه،زندگی عشق،,
  • بهترین مطالب شعر

    :

    ‏ ‏ باز باران با ترانه،‎ ‎
    میخورد بر بام خانه،خانه ام کو؟
    خانه ات کو؟
    آن دل دیوانه ات کو؟
    روزهای کودکی کو؟
    فصل خوب سادگی کو؟
    یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین..
    پس چه شد دیگر کجا رفت؟
    خاطرات خوب وشیرین...
    درپس آن کوی بن بست دردل تو آرزو هست؟
    کودک خوشحال دیروز غرق درغم های امروز یاد باران رفته از یاد آرزوها رفته بر باد...
    باز باران،باز باران میخورد بر بام خانه بی بهانه، بی ترانه شایدم گم کرده خانه!

    ‏ ‏
    ‏ ‏ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻣﺶ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻮﺩ , ﯾﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﮔﻞ ﮔﻠﯽ ﺗﻨﺶ ﺑﻮد ,
    ﺑﺎﻣﻮﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺧﺮﻣﺎﯾﯽ ,
    ﺍﻭﻣﺪ ﻃﺮﻓﻢ ﻭ ﮔﻔﺖ :
    ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ؟ !
    ﻣﯿﺎﯼ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ؟ !
    ﺑﯿﺎ ﺩﯾﮕﻪ ...
    ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻧﺎﺯﺵ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﯿﺒﺎﺭﯾﺪ ,
    ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻢ ﻟﺮﺯﯾﺪ ,
    ﻫﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺷﺪﻡ ...
    3ﺳﺎﻝ ﺍﺯﺵ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩﻡ ...
    ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﮐﻠﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﯾﻢ !
    ﺍﺧﺮﺵ ﮔﻘﺖ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ...
    ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﮔﺬﺷﺖ ...
    ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﯿﺒﺮﺩﻣﺶ
    , ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﺪم ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
    ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ !
    ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻣﯿﺸﺪﻡ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻨﻮ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﻪ ...
    ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ...
    ﺷﺐ ﻋﺮﻭﺳﯿﺶ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍﻫﯿﺶ ﮐﺮﺩﻡ , ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﺮﻭﺳﺶ ﺷﺪ !
    ﻣﻦ ﺭﺍﻧﻨﺪﺷﻮﻥ ﺷﺪﻡ , ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺷﮑﺎﺷﻮ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ...
    ﺑﺎﭼﺸﺎﯼ ﮔﺮﯾﻮﻥ ﺑﺎﺯﻡ ﮔﻔﺖ :
    ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ...
    ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ...
    ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ...
    ﮐﻪ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻓﺖ ...
    ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺯﯾﺮ ﺗﺎﺑﻮﺗﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ...
    ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺯﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
    ﺗﻮﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ! ﺭﻓﺖ ...
    ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺣﺘﯽ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺍﺧﻪ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺍﺧﻪ ﻻﻣﺼﺐ !
    ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ !
    ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﻭﺍﺳﺖ !
    ﭼﺸﺎﺕ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﯿﺎﻣﻪ ...
    ﯾﻪ ﺷﺐ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺸﻮ ﺍﻭﺭﺩ و ﭼﺸﺎﺵ ﭘﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ ...
    ﺩﻓﺘﺮﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ...
    ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﻧﺪﻣﺶ ﻣﺮﺩﻡ !
    ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﺪﻡ ! ﻧﺎﺑﻮﺩ ...
    ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
    ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ! ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ , ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﻮﺩﻡ , ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ!
    ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ...
    ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯﺗﻮ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺨﻮﻧﯽ! ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﺑﻬﻢ ﻓﺶ ﻧﺪﯾﺎ ! دﺍﺩﺍﺷﯽ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ...
    ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﻭﻡ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ...
    ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ..
    ی داستان واقعی. . .
     


    ‏ ‏ دیشب با دوستم رفته بودم رستوان، روبروی تخت ما یه دختر و پسر نشسته بودن که پسره پشتش به تخت ما بود، معلوم بود باهم دوست هستن، اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد، قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست، دختره شروع کرد به آمار دادن!
    سرمو انداختم پایین، دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم، با نگاهش قبول کرد، بلند شدن، پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت براش نوشته بودم…


    ‏ ‏ "خیـلی پستی"

    ‏ ‏ نظر یاده تون نره

  • نوشته : نظام اربابی پور
  • تاریخ: چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:مطالب,مطالب عمومی,درس,درس عبرت,شعر,داستان,داستان عبرت آمیز,,
  • روز عشق مبارک - نظام و عشق

     نقاش نيستم ولی تمام لحظه های بی توبودن را درد ميكشم‏ ‏

     اے دوســــت بــــہ خــــدا دورے تــــو دشــــوار اســــت

     بــــے تــــو از گــــردش ايــــام دلــــم بــــيزار اســــت ...

     بــــے تــــو اے مــــونــــس جــــان دل زغــــمت مے ســــوزد "دل افســــرده مــــن طــــالــــب يــــك ديــــدار اســــت"  توتک ستاره منی منم اسیر بودنت

     

     

    از ته دل داد میزنم میمیرم ازنبودنت گفته بودی گنج در ویرانه هاست راست گفتی چون وجودت در دل ویران ماست

    ازاداره ثبت مزاحمتون میشم‏ ‏

     

    نارنگاهتون تودل ماثبت شده میایدسندبزنید‏ ‏

     خدایا یاری ام کن اگر روزی جایی چیزی را شکستم

     آن چیز دل نباشد‏ ‏

     هرگزندیدم برلبی لبخندزیبای تو را

     هرگزنمی گیردکسی درقلب من جای تورا

     

     زندگــــے را اشكـے بيش نمــے دانم

     پـس بگـــذار با اشک چشمانم بنويســــم

     ♥ دوستـــــت دارم

     

    زنــــــــدگي را دوســــــت دارم نه در قــــــــفــــــــس

     عشــــــــق را دوســــــــت دارم نه در هــــــــــــــــوس تــــــــو را دوســــــــت دارم تا آخــــــــرين نفس تو از سيگار هم مضرترى دود سيگار به سرفه ام ميندازد

      و هواي تو به گريه‏

     

     بزرگترین عشق زندگی من

     روز عشق / نظام اربابی پور رمشک / ‏ / ‏

  • نوشته : نظام اربابی پور
  • تاریخ: جمعه 4 مرداد 1392برچسب:عشق,خاطره ها,خاطرات,رمشک,
  • متن زیبا

    :

    ‏ ‏ سلامتی

    به سلامتي عاشقاي واقعي

    به سلامتى پسرى که تايه دخترخوشگل ميبينه

    ‏ ‏سرشوميندازه پايين

    ‏ ‏وميگه اگه اخرشم باشى بازمانگشت کوچيکه ى عشقم نميشى

    ‎به سلامتىاون دخترى که زيربارون خيس ميشه

    ‏ ولى عشقشوباهيچ ماشينى عوض نميکنه ‏به سلامتى

    اونى که دوسش دارى ودوست دارهبه سلامتي خودت كه دزدكي رفتي تودل ما

  • نوشته : نظام اربابی پور
  • تاریخ: چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:متن,متن زیبا,شعر,شعر زیبا,شعر خواندنی,دختر,متن های دخترونه,,
  • شعر

    :

    ‏ ‏ شعر

    باز باران!

    نه نگویید با ترانه!

    ‏ ‏می سرایم جور دیگر این ترانه :

    ‏ ‏باز باران بی ترانه دانه دانه

    میخورد بر بام خانه‏ ‏یادم آید روز باران ...

    ‏ پا به پای بغض سنگین ‏تلخ و غمگین

    دل شکستهاشک ریزان ... :

    ‏ ‏ عاشقی سرخورده بودم

    میدریدم قلب خود را

    دور میگشتی تو از من

    ‏ ‏با دو چشم خیس و گریان ...

    ‏ ‏شنیدم از دل خوداین نوای کودکانه

    پر بهانه‏ ‏زود برگردی به خانه ...

    ‏ یادت آید ؟ ‏هستی من!

    آن دل تو جار میزداین ترانه : :

    ‏ ‏ باز باران

    باز میگردیم به خانه

    باز میگردیم به خانه...

    ‏ ‏

  • نوشته : نظام اربابی پور
  • تاریخ: یک شنبه 9 تير 1392برچسب:شعر,ترانه,,
  • مادر

    :

    ‏ ‏

    شعر:

    مادر ................

    ‏ ‏.......

    ‏ ‏ مادر مهربانم : روح من و روانم

    تو مهری و صفایے‏ ‏:~ فرشته خدایے ~

    تو پاکے و پارسایے ‏ ‏: تو از،همہ جدایے

    سنگ صبورم تویے = منبع نورم تویے فداے نام مادر جان من و برادر

  • نوشته : نظام اربابی پور
  • تاریخ: یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:مادر,

  • lovenar

    نظام اربابی پور

    lovenar

    http://lovenar.loxblog.com

    رمشک

    وقتی از عشق خودت شک داری

    رمشک

    با سلام خدمت شما دوست عزیز نظامم اهل دهستان رمشک از توابع شهرستان قلعه گنج استان کرمان رشته درسیم هستش علوم انسانی حتما به وب شما هم سرمیزنم وخوشحال میشم اگه توی نظرسنجی شرکت کنید و یا عضوخبرنامه بشید متشکرم. ‏ با عرض سلام و خوش امد گویی خدمت شما بازدید کننده گرامی در این وب سعی در معرفی دهستان رمشک در دنیایی مجازی داریم که البته مطالب دیگری هم قرار خواهد گرفت در حدتوان

    رمشک